عاقلانِ دیوانهنما
عاقلانِ دیوانهنما، قیدوبندهای دنیای عادی را رها کرده بودند و بیمحابا حقایق فراموششده را به هر آن کس که در مقابل خود میدیدند (فارغ از جایگاه اجتماعی یا دینی وی) تذکر میدادند.
مطالعه کنید...عاقلانِ دیوانهنما، قیدوبندهای دنیای عادی را رها کرده بودند و بیمحابا حقایق فراموششده را به هر آن کس که در مقابل خود میدیدند (فارغ از جایگاه اجتماعی یا دینی وی) تذکر میدادند.
مطالعه کنید...«بندگان خدا! حالا که وضعتان چنین است بیایید با هم برویم گدایی!»
مطالعه کنید...میگویند در زمان حکومت سلطان محمود در شهر بلخ، مفاسدِ اخلاقی و اجتماعی در روح و جان ملت نفوذ کرده بود…
مطالعه کنید...شخصی مقبرهای ساخته بود و یک سالِ تمام پول و وقت صرفِ بنّایی آن کرده بود…
مطالعه کنید...چوپان، هر گوسفندی را که لاغر بود از علف بازمیداشت و گوسفندان فربه را نیکو رعایت میکرد…
مطالعه کنید...شاه فیلی داشت که خیلی دوستاش داشت…
مطالعه کنید...گفت: «من زئوسِ بزرگ هستم و انجام دادن هر کاری در توانام هست. از من چیزی بخواه تا به تو بدهم.»
مطالعه کنید...دریافتِ متن «در آداب تربیت» نیت مهم است! ملانصرالدین دو بز داشت که چون جانش از آنها مراقبت میکرد. روزی،
مطالعه کنید...