نگاهی به فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم»
ترانه دختری نوجوان از خانوادهای ساده و پایینشهری که برای زندگی و دفاع از کرامت و ارزشِ خویش میکوشد.
مطالعه کنید...ترانه دختری نوجوان از خانوادهای ساده و پایینشهری که برای زندگی و دفاع از کرامت و ارزشِ خویش میکوشد.
مطالعه کنید...کاریکاتور یک زبان و یک جور فکر کردن است و یک جور ارتباط برقرار کردن است.
مطالعه کنید...ترانه حاضر نیست به نظامهای رایج تن دهد و طفلِ درونِ خود را بکُشد. پس ناچار میشود کوچ کند؛ هجرت به خانهای «دورافتاده»؛ و زندگی کردن در تنهایی. سرنوشتی تلخ و سرد نیست؟ عجیب آن است که علیرغمِ همهچیز، خانهی ترانه را گرم مییابیم. این گرما از کجاست؟
مطالعه کنید...نوشتن و سرودن برای من تلاشی است برای بازپسگرفتنِ انسانیتِ بهغارترفتهام و این از آن روست که خداوندی که مرا خلق کرد به من امر فرمود که بخوانم.
مطالعه کنید...مهرالله، نوجوانی است که پس از مرگ پدرش، برای کسب درآمد و کمک به خانواده، راهی شهر شده است اما…
مطالعه کنید...«اگر همهی پرچمها را یکی کرده
و زمین را با آن بپوشانیم…»
داستانِ فیلم، با واقعهی وحشتناکِ نسلکشیِ رواندا در سال ۱۹۹۴ در هم تنیدهاست.
مطالعه کنید...چند تن از شهروندانِ این سو، نوزاد تازهمتولدشدهی خود را به پدربزرگ و مادربزرگ که در آن سوی مرز هستند، نشان میدهند…
مطالعه کنید...در راه آرمانِ خویش
ایثاری به شوق باید؛
نه سودایِ انجام وظیفه.