-
صدای خاطرات را بلند کنید ۲مطالعهی مطلب
-
قدم اولمطالعهی مطلب
-
چگونه یک دیکتاتور موفق...مطالعهی مطلب
-
معبد باربادورمطالعهی مطلب
-
میبلرزد عرش از مدح شقیّمطالعهی مطلب
-
نگاهی به فیلم «هتل رواندا»مطالعهی مطلب
-
اگر شاعران در سرزمینات...مطالعهی مطلب
-
هزار رنگمطالعهی مطلب
«اولین بار با جامِ الیاسِ نبی مست شدم. حدوداً هشتساله بودم…»
باربادور، به طور کلی نمادی است از حرکت، گذار و تغییرِ انسان در دین بودایی…
به تنفروشان مبتلا به سیفلیس پول میدادند تا با زندانیان آمیزش داشته باشند و در برخی موارد هم زندانیان را مستقیماً با تزریق نخاعی به سیفلیس آلوده میکردند.
«شخصاً بدم میآید عکسهای خودم را بر درودیوارِ خیابانها ببینم، اما چه کنم که مردم این را میخواهند!»
دوریس هیچ کدام از کارکنان فروشگاهِ زنجیرهای بزرگی که جای مغازههای محلی را گرفتهاند، نمیشناسد.
«اگر همهی پرچمها را یکی کرده
و زمین را با آن بپوشانیم…»
داستانِ فیلم، با واقعهی وحشتناکِ نسلکشیِ رواندا در سال ۱۹۹۴ در هم تنیدهاست.
در فرانسه و آلمان، دهکدهها یکی پس از دیگری، از کودکان خالی شدند.
مهرالله، نوجوانی است که پس از مرگ پدرش، برای کسب درآمد و کمک به خانواده، راهی شهر شده است اما…
«بندگان خدا! حالا که وضعتان چنین است بیایید با هم برویم گدایی!»
«رابطهی زن و شوهر نیز از این قاعده مستثنا نیست.»
«پریدی انگشتِ این آشغالکله رو یه گاز مامانی گرفتی، ها؟… چه سگ بامزهای!»
در این بازی، هدفْ آن است که حدس بزنید یک نفر به چه فکر میکند، و سپس بگویید…
به دوستتان بگویید که در ذهنش یک عدد سه رقمی انتخاب کند…