چگونه یک دیکتاتور موفق باشیم؟ (قسمت دوم)

دریافت متن «چگونه یک دیکتاتور موفق باشیم؟ (قسمت دوم)»

 

امروزه شرایط کمی عوض شده است. در واقع دیکتاتوری دیگر به شکلِ حکومت مستبدانه از نوع حکومتِ نازی‌های آلمان نیست. حالا در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که حمایت از مردم‌سالاری و اصول دموکراتیک مهم است. از شنیدن کلمه‌ی دموکراسی نگران نشو. تو می‌توانی با ایجاد تغییر در اصول و نهادهای دموکراتیک، همان کنترل تمام‌عیاری را که در طلبش هستی، به دست آوری. ساده‌تر بگویم: دَم از حفظ و صیانت از اصول مردم‌سالاری و دموکراسی بزن اما در عمل نظام دیکتاتوری مطلوب‌ات را برپا کن. تو باید گرگی در لباس میش باشی!

دوره‌ی قدیم دیگر گذشت. حالا دیکتاتوری‌های قرن بیست و یکم زیر ظاهری دموکراتیک پنهان می‌شوند. نیازی به گفتن نیست که بقیه کشورها هم همین ظاهر برایشان کافی است و این فرصتی است تا بتوانی با خیال راحت کارَت را در داخل کشور پیش ببری و از امکانات و فرصت‌های فراهم‌شده از سوی جامعه‌ی جهانی هم بیش‌ترین استفاده را بکنی. پس نکته را دریاب! تو به آسانی می‌توانی در کشورت «دموکراسی» و «انتخابات» داشته باشی اما ذات اصلی رژیم‌ات دیکتاتوری باشد. می‌پرسی چگونه؟ ما به تو یاد خواهیم داد.

دموکراسی را از نو تعریف کن

تا می‌توانی دایره‌ی موضوع را گسترده‌تر کن. می‌توانی بگویی دموکراسی یک پدیده‌ی «غربی» است و دموکراسی غربی با «دموکراسی بومی» که تو در کشورت داری متفاوت است. کاری نداشته باش که «دموکراسی بومی» اصطلاحی بی‌معنی است. فقط این اصطلاح را شاخ و برگ بده؛ هر چه بیش‌تر بهتر. دولت روسیه دموکراسی بومی را این گونه تعریف کرده است: «حق مردم برای انتخاب کردن بر اساس سنت‌ها و قوانین خودشان». دولت برمه (میانمار) خود را «دموکراسی بودایی» می‌نامد و پشت بندش اضافه می‌کند نظامِ دموکراسی‌اش بهتر از هر نظام دیگری قادر به حفاظت از منافع محرومان است و این نظام با «دموکراسی غربی» که صرفاً حافظ منافع سرمایه‌داران و ابزار دست ثروتمندان است، تفاوت اساسی دارد.

شغل دولتی بساز

استخدام کارمندانِ تازه و بزرگ کردنِ اندازه‌ی دولت- حتی اگر آدم‌های استخدام‌شده کار چندانی هم برای انجام دادن نداشته باشند- شیوه‌ی دیرینه‌ای برای ایجاد شغل است. با درست کردنِ وزارتخانه‌ها و ادارات تازه به چند هدف می‌رسی: خلق فرصت‌هایی برای حامی‌پروری، اِعمال نفوذ روی افراد و افزایش اندازه‌ی تیمی که در انتخابات‌های بعدی از تو حمایت خواهند کرد. کارمندانِ دولت اغلب به تو رأی می‌دهند چون در صورت شکست تو در انتخابات، آن‌ها هم مزایای خود را از دست خواهند داد. تو به گروهی قوی از حامیان نیاز داری. برای این امر، باید شکم‌شان را خوب سیر کنی و بهترین روش برای این کار، پخش‌کردنِ مشاغل دولتی بین آن‌هاست. فقط مطمئن شو که این تازه‌استخدام‌شده‌ها در ازای لطفی که به آن‌ها کرده‌ای، به تو وفادار خواهند بود، در تظاهرات فرمایشی به نفع تو شرکت خواهند کرد و نام تو را در صندوق آراء خواهند انداخت. اگر به این وظایف عمل کنند، دیگر مهم نیست کل روز را در دفتر کارشان چرت بزنند و قهوه بخورند.

از کارآمدی بر حذر باش!

هیچ چیز بدتر از وزیری کارآمد نیست که محبوب همگان می‌شود و نام خودش را با اصلاح و پیشرفت گره می‌زند. وزیران‌ات هیچ‌گاه نباید تو را تحت‌الشعاع قرار دهند. منظورمان این است که آن‌ها باید تا حدودی ناکارآمد باشند مگر این‌که کارآمدی‌شان مستقیماً به شخص تو نسبت داده شود. یادت باشد وزیری که در کارش زیادی موفق باشد یا پروژه‌های موردنظر مردم را با موفقیت به انجام رساند، به یک تهدید سیاسی علیه تو تبدیل می‌شود، زیرا احتمال دارد مردم کارنامه‌ی حرفه‌ای او را با کارنامه‌ی تباه تو مقایسه کنند و در این مقایسه خودت خوب می‌دانی که بازنده کیست! درجه‌ی کارآمدی نیروهای تو حد مشخصی دارد و از این حد که بگذرد یا باید عزل‌شان کنی یا جلوی کارآمدی‌شان را بگیری.

راه‌اندازیِ «دادگاه چَپانی»

دستگاه قضایی رژیم‌ات اهمیت زیادی دارد، زیرا زدوبندها و کثافت‌کاری‌های سیاسی‌ات به تفسیرهای هوشمندانه از قوانین [توسط قضات] نیازمند است. برای رسیدن به حکومت تک‌نفره‌ی ایدئال‌ات باید بیش از هر جای دیگر، نظام قضایی را کنترل کنی. اگر تو بتوانی قاضی‌ها و دادگاه‌ها را کنترل کنی، یعنی کنترل تقریباً همه چیز کشورت را در دست داری و هر مانوری که دلت بخواهد می‌توانی بدهی.

ژنرال سوهارتو، دیکتاتور اندونزی، همه‌ی قاضیان را خودش انتخاب و منصوب می‌کرد. در میانمار، قاضیان بر اساس دستوراتِ «شورای حکومتی» نظامیان حاکم بر کشور احکام قضایی صادر می‌کنند. به این فرایند «دادگاهِ چَپانی» می‌گویند که معنای آن چپاندنِ آدم‌های طرفدار خودت به عنوان قاضی در دادگاه‌هاست.

کاری کن که قاضیانِ کشورت، مصونیت حقوقی و شخصی نداشته باشند تا در صدور احکام، مستقل و بدون واهمه عمل نکنند، بلکه مجبور شوند قبل از صدور هر حکمی جویای نظر شما باشند و بر این اساس حکم‌شان را صادر کنند.

قانونی بر علیه توهین و افترا تصویب کن

تو رئیس مملکتی و کسی حق ندارد به تو توهین کند. توهین که جای خود؛ کسی نباید جرأتِ انتقاد کردن از تو را داشته باشد. یکی از کارهای ضروری، تصویب قانونی است که بر اساس آن، هر گونه توهین و افترایی به شخص اول مملکت جرم تلقی شود. بر این اساس افرادِ «توهین‌کننده» بلافاصله محکوم و زندانی خواهند شد.  مزیت این قانون اختیاری است که به تو برای خفه کردنِ صدای منتقدان و روزنامه‌نگارانِ معترض می‌دهد.

شفافیت خطرناک است

تو و منصوبان‌ات نباید ملزم به افشای هیچ اطلاعات مالی و اقتصادی‌ای باشید. قوانین کشوری را طوری تنظیم و تصویب کن که خودت و نهادهای فرمان‌بُردارت هیچ وقت مجبور به حساب‌پس‌دادن به کسی نباشی. تو رئیس مملکتی و کسی از تو بالاتر نیست که مجبور به پاسخگویی به او باشی. مقاماتی که توسط تو دستچین شده و بر مصادر امور نشسته‌اند نیز باید در برابر چنین حساب‌کشی‌هایی مصون باشند. ثروت شخصی‌ات، منابع درآمدی‌ات و چیزهایی مانند این، «اطلاعات فوق‌محرمانه‌ کشور» به شمار می‌روند! روندها و سازوکارهای رژیم‌ات باید طوری باشد که امکان ردیابیِ پول‌هایی که به تو و حامیان‌ات می‌رسد، فراهم نباشد.

نام خوشایندی روی قانون‌ات بگذار

اگر می‌خواهی زمین‌های کشاورزی در مناطق مرزی را مصادره کنی، نام قانون‌ات را بگذار «قانون امنیت مرزی». اگر می‌خواهی خدمت در ارتش و نیروهای نظامی را اجباری کنی، نامش را «قانون دفاع ملی» بگذار. اگر می‌خواهی رسانه‌های کشور را وادار به سکوت کنی، اسمش را «قانون امنیت ملی» بگذار. خلاق باش! در میانمار ژنرال‌های حاکم، در سال ۲۰۱۰ قانونی وضع کردند به نام «نقشه‌ی راه دموکراسی» اما هدف این پروژه چیزی بود صد و هشتاد درجه برعکسِ اسمش: تحکیم قدرت دیکتاتوری حاکم بر کشور.

قانون را در دقیقه نود و تحت شرایطِ به‌ظاهر اضطراری عرضه کن

یک دیکتاتور واقعی به بحث و مناظره درباره‌ی چندوچونِ قوانین‌اش نیازی ندارد. برای کوتاه کردنِ چنین بحث‌هایی، قانون پیشنهادی‌ات را در آخرین لحظات عرضه کن؛ مثلا در عصر روزی که فردایش آغازِ تعطیلاتِ عمومی است یا آخرین لحظات قبل از این‌که ضرب‌الاجلِ سیاسی به پایان برسد.) (۱)«خودآموز دیکتاتورها»، رندال وود و کارمینه دولوکا، نشر ثالث، ۱۳۹۸، (فصل ۳: ساختن و اداره کردنِ حکومت‌ات)

پاورقی[+]

دیدگاهی در مورد این مطلب دارید؟ برای ما بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *