علاجِ پراکندگی

دریافت متن «علاجِ پراکندگی»

 

«[پس از توفانِ نوح، آدمیانِ نجات‌یافته] همگی زبانی واحد و الفاظی یکسان به کار می‌بردند. چون آدمیان به شرق کوچیدند، یکدیگر را گفتند: «بیایید از برای خویش شهری بنا کنیم و برجی بسازیم که سر بر آسمان‌ها ساید! خویشتن را پُرآوازه سازیم و بر سراسر زمین پراکنده نباشیم!»
باری، یَهُوَه فرود آمد تا شهر و برجی را ببیند که آدمیان بنا کرده بودند. و یَهُوَه گفت: «اینک همه یک قومِ واحد هستند و به یک زبانِ واحد سخن می‌گویند، و آغازِ کارهای ایشان چنین باشد! اکنون هیچ مقصودی از برای آنان محال نخواهد بود. بیایید فرود آییم! و آن‌جا، زبانِ ایشان را در هم ریزیم تا سخن یکدیگر را درنیابند.» یَهُوَه آنان را از آن‌جا بر سراسر سطحِ زمین پراکند و ایشان از بنا کردنِ شهر دست شستند.» (سِفْر پیدایش: ۸-۱: ۱۱)

«برج بابِل» (تصویر بالا)، بِنایی است که درباره‌ی وجودِ تاریخیِ آن در بین‌النهرینِ باستان، بحث‌های زیادی شده است اما بیش از هر چیز، اهمیتی اسطوره‌ای و نمادین دارد. به طور کلی، این سمبُل، تداعی‌کننده‌ی اختلاف و ناهم‌زبانی است و به شکلی ضمنی اشاره‌‌کننده به نوعی از غرور و تکبّر.

حکایتِ مذکور از عهد عتیق، در عهد باستان، تبیینی بوده است برای گوناگونیِ اقوام و زبان‌ها. طبقِ آن، این تَشَتُّت، کیفرِ خطایی جمعی تلقی می‌گردد که همانندِ گناهِ نخستین، باز خطای زیاده‌خواهی است. مؤلّفِ روایتِ کتاب مقدس، ساختنِ برج را عملی از سرِ غروری نامعقول می‌بیند. هم‌چنین این مضمونِ برج، با مضمونِ شهر ترکیب می‌شود: این، محکومیتِ تمدنِ شهری است.

در نگاهِ قرآن، تفرقه و پراکندگی و خروج از وحدت و همدلی، ریشه در گناهانی مانند ظلم و ستم دارد: «و اگر خدا می‌خواست قطعاً آنان را امتی یگانه می‌گردانید، لیکن هر که را بخواهد، به رحمتِ خود درمی‌آورد؛ و اینان کسانی اند که ستمکار نیستند. ستمکاران نه یاری دارند و نه یاوری.» (شورا، ۸)

با این همه، به نظر می‌رسد که طبق دیدگاه قرآن، اختلاف و تفاوت را نباید همواره امری گناه‌آلود، مکروه و نامطلوب نگریست: «و از نشانه های او، آفرینشِ آسمان‌ها و زمین، و اختلافِ زبان‌های شما و رنگ‌های شماست. قطعاً در این امر، برای دانشوران، نشانه‌هایی است.» (روم، ۲۲) تنوع، اختلاف و تفاوت به طور عام و اختلاف زبانی به طور خاص، می‌تواند سازنده و دارای پتانسیل‌های رشددهنده باشد: «ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را ملّت‌ملّت و گروه‌گروه گردانیدیم تا با یکدیگر شناختِ متقابل حاصل کنید [نه آن که به نژاد و تیره‌ی خود افتخار کرده و هر ملّتی، خود را از دیگر ملّت‌ها گرامی‌تر بداند.] در حقیقت ارزشمندترین شما نزد خدا، باتقواترینِ شماست.» (حجرات، ۱۳)

به نظر می‌رسد که اختلاف، تنوع و تفاوت، میدانی است برای تعامل و کسبِ شناختِ متقابل. قاعده‌ی تعامل و رویکردِ نجات‌بخش در این میدان، که در این آیه، «پروای خداوند» نامیده شده است، در جایی دیگر «سبقت‌جُستن از یکدیگر در کارهای نیک» عنوان گردیده است: «و برای هر یک از شما [اُمّت‌ها]، شریعت و راهِ  روشنی قرار دادیم. و اگر خدا می‌خواست شما را یک امّت قرار می‌داد ولی [خواست] تا شما را در آن‌چه به شما داده است، بیازماید: پس در کارهای نیک از یکدیگر سبقت جویید. بازگشتِ همه‌ی شما به سوی خداست.» (مائده، ۴۸)

دیدگاهی در مورد این مطلب دارید؟ برای ما بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *