در آداب تربیت!
نیت مهم است!
ملانصرالدین دو بز داشت که چون جانش از آنها مراقبت میکرد. روزی، طناب گردن یکی از بزها شُل بود و او نیز فرصت را غنیمنت شمرده و پا به فرار گذاشت. ملا هر چه جستجو کرد نتوانست بز را پیدا کند. پس به خانه برگشت و بز دوم را که به تیرکِ طویله بسته شده بود و در خلوت خود علف میخورد، به باد کتک گرفت. همسایهها با شنیدن صدای ناله بز و فریادهای ملا به طویله آمدند، جلوی او را گرفتند و گفتند: «چه میکنی؟ حیوان زبان بسته را کُشتی!»
ملانصرالدین گفت: «شما که نمیدانید، اگر طنابش محکم نبود این نابکار از آن یکی هم تندتر میدوید!»
پیشگیری بهتر از درمان است
روزی ملانصرالدین کوزهای به دخترش داد تا از چشمه آب بیاورد اما هنوز دختر از خانه خارج نشده بود که ملا او را به باد کتک گرفت. زنِ ملا با شنیدنِ صدای جیغِ دختر به حیاط دوید و از ملا پرسید: «چه شده؟ چه کرده است که او را این طور میزنی؟!» ملانصرالدین گفت: «او را میزنم تا یادش بماند که کوزه را در راه نشکند!»
زن گفت: «هنوز که نرفته و کوزه هم نشکسته!»
ملا جواب داد: «برای همین حالا او را میزنم. بعد از این که کوزه شکست دیگر زدن او چه فایدهای دارد؟»
شرح کلمات مغرب: مراکش (کشوری در شمال غربی قاره آفریقا) کُتّاب: مکتبدار زَهره: جرأت عارض سیمین: صورتِ سفید، چهرهی روشن تپانچه: سیلی طرفی از: گوشهای از، مقداری از خباثت نفس: بدجنسی، شرارت مصلح: نیکوکار سلیم: بیآزار، آرام حلیم: بردبار هیبت: ترس مَلَکی: (منسوب به مَلَک) فرشتهوار به اعتمادِ: با تکیه بر درست ناکرده: ننوشته خرسکبازی: نوعی بازی فراهم نشستن: به گرد هم (با هم) نشستن لا حول گفتن: گفتنِ «لا حول و لا قوه الّا بالله» که ذکری است از سر تعجب و انکار. ظریف: نکتهسنج، دقیق و ریزبین لوح سیمین: تختهی فلزی که کودکان به منظورِ نوشتن مشق، به مکتب میبردند. نبشته: نوشته |
هشت بهشت: گزیده گلستان سعدی، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: ۱۳۸۵