شگفت‌انگیزِ لحظه‌ها (مروری بر زندگی و عکس‌های سباستیائو سالگادو)

سباستیائو سالگادو، متولد ۱۹۴۴، برزیل، عکاسی است با رویکردِ مستندِ اجتماعی‌ که در آثارش، رنجِ بی‌پناهان و ستم‌دیدگان را به نحوی خیره‌کننده و اثرگذار بیان می‌کند.

سباستیائو سالگادو، تنها پسرِ خانواده بود و پدرش می‌خواست که او وکیل شود، اما او رشته‌ی اقتصاد را انتخاب کرد. در ۱۹۶۸ از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و در وزرات دارایی مشغول به کار شد، اما در همان حال، به جنبشِ مردمی علیهِ حکومتِ نظامیان در برزیل پیوست. سالگادو که به عنوان یک فعال سیاسی شناخته می‌شد، در سال ۱۹۶۹ از کشور تبعید شد. او و همسرش به فرانسه رفتند و سالگادو در دانشگاهِ پاریس به تحصیلاتِ خود ادامه داد و در «سازمان بین‌المللی قهوه»(۱)International Coffee Organizationبه عنوان اقتصاددان مشغول به کار شد.

سالگادو و همسرش در جوانی

در ۱۹۷۱ از طرف این سازمان به مأموریتی در رواندا (افریقا) رفت و در آن‌جا بود که نخستین عکس‌های خود را گرفت و به زودی مصمم‌تر شد که به آموختن این هنر بپردازد. در ۱۹۷۳، او در انتخابی دشوار، کار و شغل خود را رها کرد و به عنوان عکاسِ آزاد مشغول به کار شد. در ابتدا، بیش‌تر در زمینه‌ی خبری، عکاسی می‌کرد و به تدریج به سمتِ عکاسی مستندِ اجتماعی رفت.

همسر و دو پسرِ سالگادو. دومین فرزندِ سالگادو، سندرومِ دَون بود.

 

در طول دهه‌های بعدی، سالگادو از موضوعاتِ بسیار متنوعی عکاسی کرد؛ از قحطی در کشور نیجر گرفته تا جنگ داخلی در موزامبیک. در میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۸۰، سالگادو تصمیم گرفت که تمامِ توان خود را صرفِ پروژه‌های بلندمدتی کند برای روایت‌کردنِ یک داستانِ واقعی از طریق مجموعه‌ای عکس. او ماه‌ها ناپدید می‌شد و به زندگی با مردمان، در دلِ موقعیت‌های واقعی می‌پرداخت و در میانه‌ی زیستن، عکاسی می‌کرد. درگیر شدن و غرق شدنِ شدید در مسأله، یکی از شیوه‌های اصلیِ کار سالگادو است:

«شما قبل از این‌که بخواهید این گونه پروژه‌های بلندمدتِ عکاسی را انجام دهید، باید با موضوع درهم‌آمیخته و یکی شوید، چون پروژه قرار است یک بخش بسیار بزرگ از زندگی شما باشد. اگر شما این یکی‌شدگی با موضوع را نداشته باشید، در این کار دوام نخواهید آورد.»(۲)www.sothebys.com, Oct 11, 2018: “Snapshot: Sebastião Salgado’s Gold Mine Portfolio” By Irene Gonzalez.

«کارِ من، [روایت‌کردنِ] داستان‌هاست؛ نه گرفتنِ تک‌عکس‌ها‌.»

در همین دوران بود که سالگادو سبک خویش را بنیان گذاشت: عکس‌هایی عمیق و آتشین که مبتنی‌اند بر زیباییِ بسیار فُرم و ترکیب‌بندی‌های قوی؛ چیزی که به سوژه‌های ستم‌دیده‌ی عکس‌هایش، حسِ شرافت و عزت‌نفس می‌بخشد.

 

اولین کتابِ عکس‌-نوشته‌های او، «آمریکاهای دیگر»(۳)Other Americasنام داشت که زندگیِ روزمره‌ی روستاییانِ آمریکای لاتین را تصویر می‌کرد. این کتاب که در سال ۱۹۸۶ چاپ شد، جوایز متعددی را نصیبِ خود کرد.

در همان سال، کتابِ «افریقا: انسان در اضطرار»(۴)Sahel: Man in Distressرا نیز به چاپ رساند؛ کتابی درباره‌ی قحطیِ سال‌های ۱۹۸۴-۱۹۸۵ در افریقا. سالگادو همراه با گروهِ کمک‌های بشردوستانه‌ی فرانسه، در مناطقِ قحطی‌زده‌ی افریقا، پانزده ماه زندگی کرد. حاصلِ هنریِ این دوران، مستنداتی است تکان‌دهنده و بسیار شفقت‌انگیز از زیبایی و ایستادگیِ انسان‌ها در کورانِ عمیق‌ترین و منزجرکننده‌ترین رنج‌ها.

اساساً آثارِ سالگادو، به نحوی عجیب، در میانه‌ی فقر و استثماری خشن، زیبایی‌ای ناب می‌یابند و آن را تجلّی می‌بخشند. این تصاویر، رنج را بیان می‌کنند اما در همان‌ حال، وقاری والا، شجاعت و نیرویی که در انسان‌های دردمند نهفته است را نیز آشکار می‌کنند.

در ۱۹۹۰، شناخته‌شده‌ترین اثر او به چاپ رسید: «یک موهبتِ اطمینان‌ناپذیر»(۵)An Uncertain Grace؛ مجموعه‌ی به‌یادماندنیِ عکس‌هایی از کارگرانِ غرق در گِل‌ و لای در یک معدن طلا(۶)Serra Pelada Gold Mineدر برزیل.

سالگادو در ۱۹۹۱، پس از آن که صدام حسین چاه‌های نفتِ کویت را به آتش کشید، به آن‌جا سفر کرد و از این حادثه‌ی هول‌انگیز نیز عکاسی کرد.

در ۱۹۹۳، او «کارگران: بررسیِ باستان‌شناختیِ عصرِ صنعت»(۷)Workers: An Archaelogy of Industrial Ageرا به چاپ رساند و چهره‌ای حماسی از این طبقه‌ی کارگر به تصویر کشید. در این مجموعه نیز قدرت عکس‌های سالگادو آشکار است. این قدرت، از دو چیز سرچشمه می‌گیرد: زیباییِ تصاویر و این‌که سالگادو «نگاه از بالا»(۸)condescendنداشته و این مردمان را کالایی برای دل‌سوزی و ترحّم نمی‌بیند.

سالگادو که در سال‌های ۱۹۹۰، آوارگی و جابجاییِ انسان‌ها در ۳۵ کشور را ثبت می‌نمود، در سال ۲۰۰۰، عکس‌های خود در این حوزه را در کتابِ «مهاجرت‌ها: انسانیت در عبور و تغییر»(۹)Migrations: Humanity in Transitionجمع ‌آورد.

«من پیش از این اقتصاددان بوده‌ام و هیچ وقت به مدرسه‌ی عکاسی نرفته‌ام تا عکاسی بیاموزم.»

سالگادو، رسالتی برای خود قائل بود تا زندگی‌ِ مردمانی از این سیاره که نادیده گرفته شده‌اند را با هم‌دلی و هم‌دردی و نیز با دیدی انتقادی مورد کندوکاو قرار دهد. در تاریخِ هنر، او نمونه‌ای برجسته از سنتی هنری است به نامِ سنتِ «عکاسی دغدغه‌مندانه»(۱۰)Concerned Photogeraphy. در این سنتِ هنری، عکاسان اهدافِ انسان‌گرایانه‌ی خود را وارد دنیای عکاسی می‌کنند و از عکس، برای آموزش و تغییر جهان استفاده می‌کنند؛ نه فقط برای ثبت و نمایشِ جهان. در این سنت هنری، شخصْ خود را بیش‌تر روزنامه‌نگار [و در مسیر آگاهی‌بخشی] می‌داند، تا عکاس هنری. به همین خاطر، از نظرِ سالگادو، در تلاش‌ها و تمرین‌های هنری نیز مهم‌ترین چیز، آگاهی است؛ آگاهی از لحظه‌ای که شخص در حالِ گذراندنِ آن در جامعه‌ی انسانی است. این چیزی است که او باید با عکس‌هایش به تصویر کشد.

 «پیدایش»(۱۱)Genesis، ۲۰۱۳، اثر دیگری از سالگادو است: ارائه‌ی نتایجِ پژوهشی هشت‌ساله از گوشه‌گوشه‌ی جهان درباره‌ی حیات وحش، چشم‌اندازهای طبیعت و فرهنگ‌های انسانی‌ای که زندگیِ مدرن و صنعتی به آن‌ها راه نیافته است.

علاوه بر فعالیت‌های هنری، سالگادو و همسرش در ۱۹۹۸، «بنیاد زمین»(۱۲)Instituto Terraرا تأسیس کردند؛ پروژه‌ای برای بازگردانی و احیاء بخش‌های تخریب‌شده‌ی جنگل‌های برزیل.

زندگی پرفراز و نشیبِ هنری و شخصیِ سالگادو، در مستندِ درخشان و تماشاییِ «نمکِ زمین»(۱۳)The Salt of The Earth، به کارگردانیِ «ویم وِنْدِرس»(۱۴)Wim Wendersروایت شده است.(۱۵)منبعِ اصلیِ متنِ حاضر، دایره‌المعارفِ بریتانیکاست: www.britannica.com/biography/Sebastiao-Salgado

تقدیم به آن دست‌ها

یکی از جدیدترین آثار سالگادو، ۲۰۱۵، «عطرِ رؤیا: سفرهایی به جهان قهوه» نام دارد. این کتاب، ما را دعوت می‌کند تا دو پایه‌ی اصلیِ تولیدِ قهوه را بنگریم و درک کنیم: طبیعت و مردمانی که شغل‌شان آوردنِ قهوه به فنجان‌های ماست.

این پروژه، حاصل همکاری سالگادو با یک شرکت قهوه‌ی ایتالیایی است و هدف از آن، توجه به محیط زیست و انسان‌ها بر اساسِ مهر، زیبایی و عدالت است. سالگادو که خود در کودکی در مزرعه‌ی قهوه کار می‌کرده است، اکنون شرایطِ سختی که بسیاری از کارگرانِ قهوه با آن روبرو هستند را به تصویر می‌کشد؛ به عنوان مثال در کتاب توضیح می‌دهد که دستمزدِ روزانه‌ی کارگران، اغلب بر اساسِ وزنِ گونی‌های قهوه‌ای است که آن‌ها جمع‌آوری کرده‌اند.

تصاویر این کتاب، طی ده سال (۲۰۰۲-۲۰۱۴) و از ده کشور مختلف (در افریقا، آمریکای لاتین و آسیا) تهیه شده است. این عکس‌ها به ما یادآوری می‌کنند که در هر فنجان قهوه‌، ما در حالِ چشیدنِ عمر، تلاش، ازجان‌گذشتگی و استقامتِ مردان، زنان و کودکانی هستیم که در سَفَرِ طولانیِ قهوه (از رویش تا مصرف)، دست‌هایشان به مراقبت از این دانه مشغول بوده است.

«تک‌تک‌ دانه‌هایی که در فنجانِ قهوه‌ی ما هستند، زمانی توسط دست‌های یک انسان لمس شده‌اند. من این کتاب را به آن دست‌ها تقدیم می‌کنم.»

یادداشتِ سالگادو در آغاز کتاب(۱۶)www.edition.cnn.com, A look inside the world of coffee, By Benazir Wehelie, November 4, 2015.

پاورقی[+]

دیدگاهی در مورد این مطلب دارید؟ برای ما بنویسید:

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *