نماد سرو در جهان، سمبل حیات و فناناپذیری، استقامت، راستی، وقار، آزادگی و شکیبایی از جمله در سوگواری و اندوهِ از دست دادن یار است.
شبی سلطان محمود، در حالی که با لباسی مُبدّل، و نه جامهی پادشاهی، در شهر میگشت، به گروهی از دزدان برخورد…
نوشتن و سرودن برای من تلاشی است برای بازپسگرفتنِ انسانیتِ بهغارترفتهام و این از آن روست که خداوندی که مرا خلق کرد به من امر فرمود که بخوانم.
ترانه حاضر نیست به نظامهای رایج تن دهد و طفلِ درونِ خود را بکُشد. پس ناچار میشود کوچ کند؛ هجرت به خانهای «دورافتاده»؛ و زندگی کردن در تنهایی. سرنوشتی تلخ و سرد نیست؟ عجیب آن است که علیرغمِ همهچیز، خانهی ترانه را گرم مییابیم. این گرما از کجاست؟
ترانه دختری نوجوان از خانوادهای ساده و پایینشهری که برای زندگی و دفاع از کرامت و ارزشِ خویش میکوشد.
متن حاضر، موارد متعددی از باورهای نژادپرستانه و تبعیضهای نژادی در جامعه را در دو سدهی نخست اسلام، که در نقطهی مقابل آیات قرآن و سیرهی پیامبر(ص) است را بر میشمرد.
عاقلانِ دیوانهنما، قیدوبندهای دنیای عادی را رها کرده بودند و بیمحابا حقایق فراموششده را به هر آن کس که در مقابل خود میدیدند (فارغ از جایگاه اجتماعی یا دینی وی) تذکر میدادند.
شبی سلطان محمود، در حالی که با لباسی مُبدّل، و نه جامهی پادشاهی، در شهر میگشت، به گروهی از دزدان برخورد…
میتوانم بگویم اگر آسوپاس شوید، این است دنیایی که انتظارتان را میکشد. بعضی روزها دلم میخواهد این دنیا را جامعتر بشناسم. در حال حاضر، حس می کنم چیزی بیش از لایهی سطحی فقر را ندیدهام.
مردم به انقلاب و به آینده ایمان داشتند و احساس میکردند ناگهان به عصر برابری و آزادی راه یافتهاند. انسانها مثل انسان رفتار میکردند، نه پیچومهرهی ماشین سرمایهداری.
کاریکاتور یک زبان و یک جور فکر کردن است و یک جور ارتباط برقرار کردن است.
دورهی قدیم دیگر گذشت. حالا دیکتاتوریهای قرن بیست و یکم زیر ظاهری دموکراتیک پنهان میشوند.